خدایا نذار بزرگ شم!
مهربان خدای
مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟!!!
درباره وبلاگ


كاشكي اين سؤال رو هميشه ، هر روز و هر لحظه يكي از من بكنه از من از پاي من از دست من از چشم من از گوش من از فكر و تخيل من از زبان من از قلب من ! .... كجا داري مي ري ؟؟؟؟!!!!!

پيوندها
آنتی فراماسون
من و دوستم خدا
بازیگر20
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مهربان خدای و آدرس ghazal66.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 53
بازدید ماه : 53
بازدید کل : 19519
تعداد مطالب : 7
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1



نويسندگان
پری دریایی

آرشيو وبلاگ
خرداد 1390


آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
سه شنبه 17 خرداد 1390برچسب:, :: 20:48 :: نويسنده : پری دریایی

الو ... الو ... سلام

کسی اونجا نیست ؟؟؟

مگه اونجا خونه ی خدا نیست ؟

پس چرا کسی جواب نمیده ؟

یهو یه صدای مهربون بگوش كودك نواخته شد! مثل صدای یه

فرشته ...

- بله با کی کار داری کوچولو ؟

خدا هست ؟ باهاش قرار داشتم، قول داده امشب جوابمو بده

- بگو من میشنوم

کودک متعجب پرسید : مگه تو خدایی ؟ من با خود

خدا کار دارم ...

- هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره ؟؟؟

- فرشته ساکت بود. بعد از مکثی نه چندان طولانی گفت نه

خدا خیلی  دوستت داره.

مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست

و بر روی گونه اش غلطید و با همان بغض گفت : اصلا

اگه نگی خدا باهام حرف بزنه گریه میکنما ...

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت شكسته شد :

ندایی صدایش در گوش و جان كودك طنین انداز شد :

 بگو زیبا بگو.

هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو ...

دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد و

گفت : خدا جون خدای مهربون، خدای قشنگم میخواستم

بهت بگم تو  رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا ... چرا ؟

ولی این مخالف با تقدیره. چرا دوست نداری بزرگ بشی؟

آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم، ده تا دوستت دارم.

اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟

نکنه یادم بره که یه روزی  بهت زنگ زدم ؟

نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟

مثل بقیه که  بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.

 مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم.

مگه ما با هم دوست نیستیم؟ پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه ؟

 خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟

مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد ؟

خدا پس از تمام شدن گریه های کودک : آدم ، محبوب ترین

 مخلوق من ، چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن

فراموش میکنه ، کاش همه مثل تو به جای خواسته های

عجیب من رو از خودم طلب میکردند تا تمام دنیا در دستشان جا

میگرفت. کاش همه مثل تو مرا برای خودم  و نه برای

خودخواهی شان میخواستند. دنیا خیلی برای تو کوچک است ...

بیا تا برای همیشه کوچک بمانی و هرگز بزرگ نشوی ...

و کودک کنار گوشی تلفن، درحالی که لبخندی شیرین

بر لب داشت  در آغوش خدا به خوابی عمیق و

 شگفت انگیز فرو رفته بود ...



نظرات شما عزیزان:

هادی
ساعت11:25---24 خرداد 1390
سلام،خسته نباشی پری دریایی.
میخواستم بگم خیلی ها هستن که خدارو فراموش کردن وشایدباخوندن مطالب شما جرقه ای توذهنشون زده بشه وبه یاد خالقشون بیفتن والبته خیلی هام هستن که باخدادوستن ومیتونن از مطالب شما استفاده کنن ودستیشون محکم تر بشه،پس به نظر من تو وبلاگای دیگه بچرخ وتبادل لینک کن واجازه بده بقیه هم مث من ازمطالبت استفاده کنن.
مشتاقانه منتظر مطالب دیگه ای ازشما هستم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: